حرکات جدید 2

پسر گلم، این روزا انقدر شیطون شدی که دیگه وقت سر خاروندنم ندارم چه برسه به به روز کردن وبلاگت. اول از غلت زدن ساده شروع شد، نهایتا 2تا غلت ولی الان کل هال رو دور میزنی و چهار دست و پا رفتنتم شروع شده و سرعت بیشتری گرفتی و سمت هر چی که دلت بخواد میری یا بهش دست میزنی یا سعی میکنی به سمت دهنت ببری. من و بابا هم انقدر دنبالت دویدیم و خسته شدیم تصمیم گرفتیم یه تغییراتی تو خونه بدیم، مثلا: تلویزیون و متعلقاتش رو وصل کردیم به دیوار، فرش ها رو چسبوندیم به هم و هر جا که خالی بود و سرامیک معلوم بود رو موکت کردیم، مبل ها رو یجور چیدیم که سمت بخاری و میز تلفن نری، آینه شمعدون و مجسمه و ... رو جمع کردیم؛ خلاصه خونه شده شبیه مسجد.

ما که از این وضعیت راضی هستیم و داریم با این شیطنتات کیف میکنیم. آخرین روز هفت ماهگیتم یه دندون خوشگل درآوردی و حسابی ذوق کردم. اومدم کلا نشستن و دندون درآوردن و چهار دست و پا رفتنت رو تبریک بگم.

جدیدا وابستگیت به من و بابا بیشتر شده و وقتی وارد جمعی میشیم که برات غریبست گریه میکنی ولی بعد 1ساعتی آروم میشی و همش نگاهت دنبال من و باباست که یوقت تنهات نزاریم. (البته تو این سن کاملا طبیعیه).

اولین روز نشستن تو روروئک

اولین روزای نشستن

اولین روز استفاده از صندلی غذا (الانم داری میگی پس این غذا چی شد؟!)

اینم که اولین تجربه های روزای سرد و پوشیدن لباسای ضخیمه