صدای زندگی
30 مهر بود که رفتم برای اولین سونوگرافی از وضعیت شما. بازم تا اون لحظه باور نمیکردم شما تو دلمی تا اینکه دکتر گفت میخوای صدای قلبشو بشنوی؟؟؟؟؟ منم از دکتر خواستم تا بابایی هم بیاد تو اتاق سونو و با هم برای اولین بار قشنگترین صدای زندگیمونو بشنویم. دکترم بابا رو صدا زد بیاد داخل و اول قلب نازتو نشونمون داد و بعد هم صداش رو شنیدیم. صدای زندگی بود. بعدم بابایی من و تو رو شام برد بیرون و حضور جدی تو تو زندگیمونو جشن گرفتیم. شما دقیقا اونی هستی که دورش دایره قرمز کشیدم. اینجا 6 هفته و 6 روزته.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی